My Life
سلام.به وبلاگ من خوش آمدید.. امیدوارم لحظات خوبی داشته باشید...(نظر یادتون نره)

 

 

   درونم آتشیست که از خاموش ساختن آن عاجزم...

          سبب چیست ؟! سرچشمه اش کجاست؟! برای چه خاموش نمیشود , نمیدانم....؟!!

 



           
شنبه 28 بهمن 1391برچسب:, :: 2 بعد از ظهر
raha

 

 

 

  آه..., انانی که دوستشان میپنداشتم , دشمنم بوده اند...!!

              در پی یک دوست هستم , دوستی مه دوست دار من باشد...!!



           
شنبه 28 بهمن 1391برچسب:, :: 2 بعد از ظهر
raha



           
پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 11 قبل از ظهر
raha



           
پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 11 قبل از ظهر
raha

 

 برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو نفس میکشم ، بدون تو میمیرم.
برای تو مینویسم ، از عشقت و آن قلب مهربانت.

 

 برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو نفس میکشم ، بدون تو میمیرم.
برای تو مینویسم ، از عشقت و آن قلب مهربانت.
مینویسم که دوستت دارم برای همیشه و تا ابد.
تویی زیباترین زیبایی ها ، تویی مظهر خوبی ها ، این تویی همان لایق بهترینها.
تویی تنها بهانه نفس کشیدنم ، این تویی تنها ترانه زندگی ام.
 تویی یک عشق جاودانه ، خیلی دوستت دارم صادقانه.
بیا با هم زندگی را با عشق و محبت بسازیم و به عشق هم زنده بمانیم.
ای قشنگترین لحظه ، ای زیباترین کلام  خیلی دوستت دارم.
تویی پاکترین عشق روی زمین ، می پرستم تو را بعد از خدای آسمانها و زمین.
تا آخر دنیا به انتظارت مینشینم ، آخر این دنیا همان لحظه ایست که از عشق تو میمیرم.
به عشق تو زندگی میکنم ، برای تو نفس میکشم ،بدون تو میمیرم.
بیا در کنارم عزیزم ، عطر وجودت به من آرامش میدهد ، حضورت در کنارم  مرا به اوج عشق می رساند.
بیا در کنارم ، دستانت را به من بده ، بگذار با گرمی دستانت احساس خوشبختی کنم.
احساس کنم که برای منی .
تویی لایق بهترینها ، تویی که لایق قلب منی و حافظ احساس من.
با حضورت در قلبم زندگی ام رنگ تازه ای به خود گرفت و فصل بهار زندگی ام با حضورت فرا رسید.
با حضورت کویر تشنه دلم بارانی شد ، بارانی از جنس عشق و محبت تو.
مثل همیشه با تو هستم ، بیشتر از همیشه عاشق تو هستم.
مثل همیشه برای منی ، بیشتر از همیشه قدرت را میدانم.
ای عشق همیشگی ام ، بدجور در قلب من غوغا کرده ای .
مثل همیشه ، بیشتر از گذشته ، برای همیشه ، میگویم که دوستت دارم همیشه.



           
پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 11 قبل از ظهر
raha

 از تو به آسمانها رسیدم ، شدم خورشید و بر روی دنیا تابیدم !
از تو به دریاها رسیدم ، مثل یک موج خروشان در آغوش ساحل قلبت خوابیدم!
از تو به عشق رسیدم ، عاشق شدم و راز عشق را فهمیدم !
از تو به همه چیز رسیدم ، شدم همدلی برایت و همه درد دل هایت را شنیدم!
از تو به فرداها رسیدم ، خوشبختی را در کنار تو بر روی صفحه دفتر عشق کشیدم!
از تو به رویاها رسیدم ، در خیالم به حقیقت رسیدم ، تو را لمس کردم و طعم عشق را با تو چشیدم!
روزها میگذرد ، لحظه به لحظه با تو شیرین است ، زندگی ام با تو همین است که من رسیده ام به جایی که دلم نمیخواد هیچگاه ترک کنم این دنیای عاشقانه را!
رها کردی مرا از تنهایی آنگاه که نسیم عشقت گرد و غبارها را از دلم برد، آنگاه که امواج پر از عشقت غمها را از دلم شست ، شدم عاشق و نشستم در دلت ، هنوز به یاد دارم معجزه آن چشمهایت !
رسیده ام به جایی بهتر از تمام دنیا ، به جایی که پر از آرامش است ، آری قلبت برایم یک کلبه عاشقانه است ، که همیشه بمانم در آن ، تا از آن به تو برسم ، تا از تو دوباره به قلبت برسم!
از تو به جایی رسیدم که دلم همیشه میخواست ، این تصویر را همیشه دلم، در ذهنم میساخت
که یکی باشد مثل تو ، مرا در این حال و هوای عاشقانه ببرد ، تا از این رو به آن رو شوم ، این رو خیره به چشمهایت ، آن رو یک عمر گرفتارت !
از تو به تو رسیدم ، شدم قلبی و برایت تپیدم ، تا از تپشهای من ، مال تو باشم ، همیشه و همه جا جزئی از وجود تو باشم…



           
پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 11 قبل از ظهر
raha



           
پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 11 قبل از ظهر
raha

 نمیدانستم معنای زندگی چیست
نمیدانستم عشق چه رنگی دارد و عاشق کیست؟

نمیدانستم معنای زندگی چیست
نمیدانستم عشق چه رنگی دارد و عاشق کیست؟
نمیدانستم درد عشق ، چه دردیست
آن روزی که عاشق برای عشقش میمیرد چه روزیست
تو آمدی و معنی زندگی را فهمیدم
عاشق شدم ، از لحظه ای که قلبم را به تو دادم غرق در دنیای عاشقی شدم
حالا من ماندم و دل عاشقم
لحظه ها میگذرد با بهانه های دل عاشقم
بهانه ی دیدن عشق ، خسته نمیشوم ، هر چه میخواهی بگو از عشق
کاش تا آخر زندگی تنها دردم ، همین درد باشد ، درد عشق!
از اینکه عاشق توام، انگار که تمام لحظه های قشنگ دنیا مال من است
این لحظه را از من نگیر ،کلید خوشبختی تنها با تو در اختیار من است
این لحظه را از من نگیر، از من نگیر طعم شیرین عشقت را
از من نگیر این لحظه های زیبا را
نمیخواهم عاشق بمانم و از عشق خسته
نمیخواهم به یاد تو باشم با دلی شکسته
نمیخواهم اشک بریزم و راه عشق را تنها بروم ، با چشمهای بسته
از من نگیر این لحظه ها را،هر چه باشد من یک عاشقم ،
نگاهی به من بینداز ببین به چه روز افتاده ام…
ببین چه کسی مرا به این روز انداخت
تو مرا اینگونه با لحظه های عاشقی آشنا کردی
تو مرا در دام عشق گرفتار کردی
پس مرا از این دام آزاد نکن
بگذار همچنان در دام قلبت، خوشبخت، بمانم




           
پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 11 قبل از ظهر
raha

 

 سر میگذارم بر روی شانه های تو
آرامش میگیرم از صدای تپشهای قلب تو
دلم پرواز میکند در آسمان قلبت
میشنوم صدای تپشهای قلبت
اوج میگیرم تا محو شوم در آغوشت
تا خودم را از خودت بدانم
تا همیشه برایت بمانم
چه لذتی دارد تا صبح در آغوش تو بخوابم



           
پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 11 قبل از ظهر
raha

garmayeshgh



           
پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 11 قبل از ظهر
raha

دل آدما،شیشه نیست که روی آن ” هــــــا ” کنیم



بعد با انگـــشت قــــلب بکشیم و



وایسیم آب شـــدنش رو تماشــــا کنیمو کیـــــف کنیم !!!



رو شیشه نـــازک دل آدمـــا اگـــه قلبـــــــــی کشیدی



باید مــــــــردونه پـــــــاش وایســــتی

(ممنون از بهزاد عزیز)



           
سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:, :: 10 بعد از ظهر
raha

 

اگر بالا رفتن از پله های موفقیت را دوست نداری

               محکوم به ماندن در چاله های زندگی هستی...!!



           
یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:, :: 11 قبل از ظهر
raha

 

تنت را برای کسی عریان کن ,

                که عریانی قلب او را دیده باشی..!



           
جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, :: 1 بعد از ظهر
raha

 

وسیع باش و تنها......

آنگاه که تنهایی تو را می آزارد,

به خاطر بیاور که خدا , بهترین های دنیا را

تنها آفریده است....!

(شریعتی)



           
جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, :: 1 بعد از ظهر
raha

 

یک شبی مجنون نمازش را شکست

بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود....!

گفت یا رب, از چه خوارم کرده ای؟!

بر صلیب عشق دارم کرده ای؟!

خسته ام زین عشق دل خونم نکن

منکه مجنونم, تو مجنونم نکن!

مرد این بازیچه دیگر نیستم

این تو و لیلای تو... من نیستم!!

گفت ای دیوانه , لیلایت منم

در رگت پنهان و پیدایت منم

سالها با جور لیلا ساختی

من کنارت بودم و نشناختی!!



           
جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, :: 1 بعد از ظهر
raha

 

پرسید: به خاطر که زنده ای؟؟

بااینکه دلم میخواست با تمام وجود داد بزنم "به خاطر تو" اما بهش گفتم : بخاطر هیچکس..!

پرسید: پس به خاطر چه زنده ای؟؟

با اینکه دلم فریاد میزد "به خاطر تو" , با یک بغض غمگین گفتم: به خاطر هیچ چیز..!!

ازش پرسیدم: تو به خاطر چه زنده هستی؟؟

در حالیکه اشک در چشمانش جمع شده بود , گفت: به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده است....!!

 



           
جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, :: 1 بعد از ظهر
raha

 

عادت میکنم به چیزی, وسپس نداشتنش....

به بودن چیزی , وسپس نبودنش....

تنها عادت میکنم...اما, فراموش نه...!!

شبها ,

زیر دوش آب سرد رها میکنم بغض زخمهایم را...

در حالی که همه میگویند:

"خوش به حالش...!!



           
جمعه 20 بهمن 1391برچسب:, :: 1 بعد از ظهر
raha

بیراهه هم برای خودش راهیست.... وقتی مرا به تو برساند..

و حوصله , چه زود بی طاقت میشود در امتداد راهی که به تو ختم نمیشود.

وقتی کلمات تو را میخوانند و تو در بودنم جاری نمیشوی...دوباره عشق در میان لبانم بیصدا مینشیند تا صدایش کنی....!!



           
چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 7 بعد از ظهر
raha

 

روزهایی می آیند که دلت میخواهد

آدمی از آن خوبهایش, روبرویت بنشیند

خوب یعنی, کمی بیشتر خوصله داشته باشد

خوب یعنی, کمی  صمیمی تر باشد

یعنی به تو بیشتر از خودش فرصت حرف زدن بدهد

خودش را بیشتر از تو قضاوت کند

بگذارد غریبی کنی, بی موقع ساکت شوی و آن گرماگرم صحبت , بغضت بشکند و ...

شاید هم حرفهایی را که تو دلت میخواهد, بی حاشیه بگوید

وقتی میداند به او نیاز داری,

ژست روشنفکری اش تو را به حال خود رها نکند

آدمی باشد که اول و آخر بتوانی رویش حساب کنی

از بالا نگاهت نکند

دچار خود بزرگ بینی و خود کوچک بینی هم نباشد

آدمی که در کلام و نگاه, خیلی بیشتر از پند و اندرز

محبت کند, محبت کند , محبت کند.

تورا به چالش ها و دنیای چراها نکشاند

بیهوده به لایه های منجمد ذهن تو ضربه نزند.

تورا از حالا که روبرویش نشسته ای بپذیرد , تورا اینجوری بفهمد.

باورت کند و برای اینکه چگونگی باشی , تورا لبریز از خواسته هایش نکند

شاید بعضی زمانها باتو نیاید اما, درکنار دیگری هم نبینی اش...

به چه خیره مینگری, هان؟؟

باید اگر با اویی, بداند که میمانی

ماندنت را مطمئن شود و شادی را در نگاهش تماشا کنی

برای او گاهی تغییر کنی, مهم نیست چقدر حق باتوست ,

اشتیاق "دلم میخواهد " را از او نگیری

اگر میمانی , هیچ و پوچ را باهم مزه کنید

و در هیچ لحظه ای او را فریب ندهی, که عمر عشق به پایان میرسد...

به امید جبران بعدی دل را به بیراهه نکشانی

انگار که لحظه بعدی وجود ندارد...

سکوت , غرور در برابر تشنگی روح

توهم رفتن و نپذیرفتن را و... ایجاد میکند

دست بر شانه دوست , به هم وصل شوید

از پس گذر فاصله ها...

گام به گام , با یکدیگر

طلوعی روی زمین...

(تشکر از نویسنده موفقیت



           
چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 3 بعد از ظهر
raha

 

دو سه روزه که مات و بی ارادم 

یه چیزی فکرمو مشغول کرده

همین عشقی که درگیر هواشم

منو نسبت به تو مسئول کرده

از اون رابطه ی معمولیه ما

چه عشقی سر گرفت تو روزگارم

دو سه روزه که بعد این همه سال

واسه تو ادعای عشق دارم

.....

امیدوارم این آهنگ احسان خوجه امیری رو شنیده باشید....فوق العاده است.

راستش گاهی با شنیدن بعضی حرفها,آهنگها یا... آدم(یعنی من,اونم فقط گاهی اوقات...بقیه رو نمیدونم.) دلش هوس یه چیزای عجیب و غریبی رو میکنه... همون چیزهایی که خیلی وقته دورشو خط کشیدی و برای خودت ممنوعش کردی..امیدوارم منظورمو متوجه شده باشید.

به این قرنطینه (که خودت و به دلخواهت برای خودت درست کردی(واژه آرایی خ !!!!) ) عادت میکنی ... روزها , ماهه وحتی سالها میگذره....بعد یدفعه بخودت میای و میبینی چه مدتی گذشته و توی این مدت چقدر عوض شدی و به چه آرامشی رسیدی...!

توی حکمت این واژه موندم... به روحت جلا میبخشه و اونو شاداب و سرزنده میکنه...وقتی وارد زندگیت میشه قلبت تندتنت میزنه , دنیا برات یه رنگ دیگه پیدا میکنه؛ صبح که از خواب بیدار میشی حس میکنی انگار تازه متولد شدی و حس میکنی انگار کل دنیا دست به دست هم داده تا تورو , فقط تورو شاد کنه...!!

اما همین واژه که به تعبیر خیلیها صورتی رنگه؛ همین واژه که زنگیتو شیرین کرد مثل عسل؛ تبدیل میشه به یه قهوه ی تلخ نابه دل نچسب....

بگذریم.... همیشه باید نیمه پر لیوان رو دید... اما خودمونیما.. با همه چیزای منفیش تجربه کردن یه روز زندگی با قلب عاشق به تمام دنیا می ارزه..!

البته نه هر عشقی... یه عشق واقعی وجاویدان. بقول یه نفر: یه عشق اساطیری!!

(عمرا پیداش کنی... گشتن, نبود... نگرد, نیست..!)

یه معلم زیست داریم که هم دوسش دارم فراوووون و هم ازش متنفرم(بازم آرایه ...؟؟ آفرین,پارادوکس..!)

که میگفت: "هر گردی گردو نیست, هر پروتئینی, آنزیم نیست... ما هم میگیم هر احساسی که عشق نیست..!

بعضی آدما احساس عادت رو به عشق تعبیر میکنن . که اشتباست و در نهایت خودشون ضرر میکنن.

رابطه ها که تیره و تار میشه از زمین و زمان دلگیر میشنو به این واژه مقدس ناسزا میگن!!

آخه چرا؟؟با این احساساتی که خودشون با عنوان عشق ازش نام میبرن ارزش وحرمت این واژه روکم میکنن و اشتباه خودشون رو اینجوری توجیه میکنن و باعث میشن آدمایی مثله منه پزشک(خب حالا در آینده پزشک...!) با دیدن اینجورچیزا از هرچی عشقه سیر بشیم و همون قرنطینه ی احساسی خودمون رو ترجیح بدیم...(اییییییش)

زیادی از این عشق صحبت کردم....احساس خیلی قشنگیه منتها اگه نوع حقیقیش رو تجربه کنی...مثله مطلب "طلوعی روی زمین"...!

(میخوام نظرتون رو راجع به این موضوع بدونم...یادتون نره نظر بدین)

بهتره از منبر بیام پایین و اجازه بدم انگشتان مبارک شما ذهنیتتون رو عنوان کنن.

صحبتامو جدی نگیرید...البته نکته های کلیدی و مخصوصا کنکوریشو جدی بگیرید..!!

اما یه وقت دچار انحراف نشید که عاشقم(منو این واژه...!! ..اگه شدم خودم زودتر خبر میدم)

فعلا بدرود



           
چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 3 بعد از ظهر
raha

 

دیشب را تا صبح بدنبالت گشتم

لابه لای تمام خاطرات گذشته...

تمام خوبهایم را  ورق زدم...

لحظه به لحظه اش را...

رد پایت همه جا جاریست...

اما...

دوباره تکرار داستان همیشگی

نبود تو و انتظار من...!!!

امروز را هم دوباره دنبالت می گردم......مثل همه روزهای نبودت!!!

امروز هم سراغت را از تمام برگ ها می گیرم...!

شاید برگی را از قلم انداخته باشم!

 



           
چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 12 قبل از ظهر
raha

پرسیدم:" دوستم داری؟؟"

مثل به ها به بچگیم خندیدی!!تو برام دو بیتی هارو غزل می خوندی ومن از قصیده ی گامهای تو ترانه ی زندگی میساختم. دوبیتیهات ردیف و قافیه نداشت اما برای دل کوچیک من یه شعره زیبا بود.نمیدانم,نمیدانم از جوار عاطفه های پاک کدوم گل رو چیده بودی که تموم دنیارو فدات کردم!!

پرسیدم:" به من ستاره میدی؟؟ "

چشات برق زد,گفتی:"چشام که ستاره است مال تو!!"

چقدر مغرور!!

من برای تو از گلها سادگی شبنمهایی را اوردم که بوی اشکهایم را میداد.برای تو خنده هایم را نوشتم. از خورشید سایه خریدم وشمعدانیهایم را کنار نسیم خواباندم.از تنپوش اقاقیها برای چشمهایت شعر ساختم و تک تک یاسها را نور باران کردم.

من برای تو از وازه وازه دلم نوشتم و سایه روشن رازقیها را نفس کشیدم.خودم را به غروب تبعید کردم تا در چشمهای تو طلوع کنم...

ای کاش به اندازه ی یه ستاره ,فقط یه ستاره دوستم داشتی!!!

O n L y

         L o V e



           
چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 12 قبل از ظهر
raha

 

va amma man...

 

in mane siah bakht ...

tamam anche datam royahayam bood !!

 

man tamame royahayam ra be zir payat rikhtam,

 

aheste o aram gam bardar ta mabada royahayam

 

ra zir pahayat khord nakoni!!



           
چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 12 قبل از ظهر
raha

" حتما تا حالا برات پیش اومده چیزی رو از ته دلت و با تمام وجودت بخوای! آرزویی که ذره ذره ی وجودت نیاز به داشتنش رو فریاد میزنه ! همون آرزویی که دلت براش می تپه! به امید رسیدن بهش نفس میکشی! تو رؤیاهات همیشه دنبالشی! همون که دلیل زنده موندنته! همون رؤیایی که بزرگترین امیدته! قشنگ ترین رؤیای تو رؤیای سوگلی تو! بالاترین امیدت واسه زنده موندن ! بالاترین دلیلت واسه تلاش کردن! حسی که تو رو به ادامه دعوت میکنه ، تشویقت میکنه و بهت انرژی میده! چیزی که واسه خواستنش تردید نداری! اونطور میخوایش که نرسیدن بهش برات درده ، رنجه ، عذابه و رسیدن بهش برات بالا ترین شوق و اشتیاقی که میتونی تصور کنی!

واسه رسیدن به همون رؤیای شیرینی که نمیتونی فراموشش کنی ، نمیتونی جاشو با هیچی عوض کنی! اون چیز مقدس و عزیزی که قلب و روح وجسم و تمام وجودت خواهش رسیدن به اون خواسته ست، باید تلاش کنی!

چطور یاد رفته خواستن نتونستن رو نمیپذیره! ؟ اشتیاق رسیدن به یه آرزوی قلبی نتونستن و نشدن رو نمیفهمه! خواستن فقط یه معنی داره واونم تونستنه!!!

اگه فقط بخوای و باور کنی که بهش میرسی، کل قانون مندی های کائنات همسو با تو میشه. خواستن به تو نیرو و انرژی ای میده که تمام در های بسته رو به روت باز میکنه و تو رو با تلاشی تجهیز میکنه که با قدرتی عظیم فقط روی یه نقطه متمرکز شده و بی شک تو رو به کامیابی میرسونه! مهم ایمان و اعتقادت به خواستته. خواستن رؤیایی که فکر رسیدن بهش عشق و تقلا و تلاش رو توی تو زنده و صد برابر میکنه. همونی که تو رو مشتاق تلاش میکنه!

هیچ قدرتی تاب ایستادن مقابل آرزوی قلبی تو رو نداره. اگه عشقت به آرزو و هدفت در اون حد متعالی و بالای خودشه، اگه آرزوی رسیدن به خواستت اونطور تو رو بی تاب و بی قرار میکنه که شب روز بهش فکر میکنی، از همین الان تو رو میبینم که به خواستت رسیدی، اگه هم بهش نرسی ، مقصر فقط خودتی! اگه واقعا میخوایش باید هم پای بهاش براش خرج کنی و سختی و رنجش رو واسه رسیدن به گنجش به جون بخری! یادت باشه هیچ قدرتی جز خودت نمیتونه مانع رسیدنت به خواستت بشه!

تنها فاصله ی تو با بزرگترین رؤیاها و عزیز ترین آرزوهات ، فقط خواست و ارده ی خودته! چون خواسته ی قلبی تو به پشتوانه ی بیشترین تلاشت ، عامل شکوهمند ترین تغییرات مثبت زندگیته! "



           
سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:, :: 5 بعد از ظهر
raha

بعضي ها ” حريم خصوصي ” برايشان مفهومي ندارد وقت رفاقت يا زندگي با آنها مثل اين است که وسط چهارراه نشسته اي !

 

حریم یکدیگر را حفظ کنیم.



           
سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:, :: 5 بعد از ظهر
raha

خدایا کفر نمی‌گویم،
پریشانم،
چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!
مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی.
خداوندا!
اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای ‌تکه نانی
‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌
و شب آهسته و خسته
تهی‌ دست و زبان بسته
به سوی ‌خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر می‌گویی
نمی‌گویی؟!
خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی
لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرف‌تر
عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌
و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر می‌گویی
نمی‌گویی؟!
خداوندا!
اگر روزی‌ بشر گردی‌
ز حال بندگانت با خبر گردی‌
پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.
خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است…



           
سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:, :: 5 بعد از ظهر
raha

 

:.انتظارها که تموم میشه لذت ها هم ته میکشند..مثل امروز من..
این روزها هم تموم میشه و ما اصلا یادمون میره یه روز اینجا گیر کرده بودیم..
ماهایی که دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشیم
نه کسی از کنارمون بره حوصله داریم نازشو بخریم که برگرده
ماها آدمای بی احساسی نیستیم
ماها بی معرفتو نا مرد نیستیم
یه زمانی یه کسایی وارد زندگیمون شدن
که یه سری بــــاورامونو از بین بـــردن
فقط باید یکی باشه بفهمه مارو، یکی باشه از ماها ، از جنس ما..

 



           
سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:, :: 5 بعد از ظهر
raha

دوستت دارم‌ها را، نگه مي‌داري براي روز مبادا

دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…

اين‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکي خرج کسي نمي‌کني!

بايد آدمش پيدا شود!

بايد همان لحظه از خودت مطمئن باشي و بايد بداني که فردا، از امروز گفتنش پشيمان نخواهي شد!

سِنت که بالا مي‌رود کلي دوستت دارم پيشت مانده، کلي دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسي نکرده‌اي و روي هم تلنبار شده‌اند!

فرصت نداري صندوقت را خالي کني.! صندوقت سنگين شده و نمي‌تواني با خودت بِکشي‌اش…

شروع مي‌کني به خرج کردنشان!

توي ميهماني اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتي

توي رقص اگر پا‌به‌پايت آمد اگر هوايت را داشت اگر با تو ترانه را به صداي بلند خواند

توي جلسه اگر حرفي را گفت که حرف تو بود اگر استدلالي کرد که تکانت داد

در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌هاي قشنگ را نشانت داد

براي يکي يک دوستت دارم خرج مي‌کني برا ي يکي يک دلم برايت تنگ مي‌شود خرج مي‌کني! يک چقدر زيبايي يک با من مي‌ماني؟

بعد مي‌بيني آدم‌ها فاصله مي‌گيرند متهمت مي‌کنند به هيزي… به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها!

سواستفاده کردن به پيري و معرکه‌گيري…

اما بگذار به سن تو برسند!

بگذار صندوقچه‌شان لبريز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را مي‌فهمند بدون اين‌که تو را به ياد بياورند

غريب است دوست داشتن.

و عجيب تر از آن است دوست داشته شدن...

وقتي مي‌دانيم کسي با جان و دل دوستمان دارد ...

و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ريشه دوانده؛

به بازيش مي‌گيريم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بي رحم ‌تر.

تقصير از ما نيست؛

تماميِ قصه هايِ عاشقانه، اينگونه به گوشمان خوانده شده‌اند

 

«دکتر شريعتي»

 



           
سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:, :: 4 بعد از ظهر
raha

 

امروز تونستم یه گریزی از این دقایق تکراری بزنم و بیام اینجا....

منظور از این دقایق تکراری , این روزمرگی خسته کننده اما لذت بخشه...(آرایه پارادوکس...کنکوریها دقت کنن!!)

روز و شب فقط و فقط به یه چیز فکر میکنم, به یه رویا که قراره عملی بشه, به یه حقیقت که امیدوارم سهم من باشه....

خسته کنندست واسه اینکه کارم شده فقط غذا, درس, خواب ومدرسه(که خداروشکر اسفندتمومه)....

بدون تفریح,بدون گردش, بی مسافرت و....

اگه بگم از شهریور یه گردش درست و حسابی نرفتم دروغ نگفتم...!

لذت بخشه آخه دارم بخشی ازآیندمو خودم و با همت خودم درست میکنم...

از بچگی دوست داشتم مستقل باشم و خودم برای خواسته هام تلاش کنم و به هدفم برسم...یجورایی تنها قهرمان داستان خودم باشم..(مغرور و خودخواه نیستما...بهتره بگید شخصیت مستقلی دارم... !!!)

درسته دوست دارم تو کارهام تنها عمل کنم اما بشدت از تنهایی فراری ام(بازم نکته کنکوری...!!) و به دوستای خوب و مهربون هم برای زندگیم احتیاج دارم که همراهم باشن و منو توی این راه حمایت کنن و بهم انرژی بدن...خدارو شکر میکنم که خدا 2تا از این دوستای خوب رو نصیبم کرده که همیشه منو درک کردنو همراهم بودن و توی هر شرایطی تنهام نذاشتن. البته باید این نکته الزامی رو هم ذکر کنم که یه استاد خوب هم دارم که توی بدترین شرایط زندگیم (که امیدوارم که دیگه هیچوقت اون شرایط رو تجربه نکنم), همراهم شد و درسهای زیادی ازش یاد گرفتمو قسمتی از شخصیت الانم رو مدیون اون هستم.

دوستیه چندین ساله ی ما3تا هرجور حادثه ای رو تجربه کرده و هنوز که هنوزه پابرجاست...لحظات بد , لحظات خوب ...

لحظه هایی توام باشادی گاهی گریه و اندوه...

لحظه هایی بود که دلامون سرشار از محبت نسبت به هم بود, گاهی هم سرشار از کدورت...

بقول یکی: لحظه هایی هم بود که واسه گریه هامون بخندیم و برای خنده هامون بگرییم...(اگه این نوشته رو خوندی یادت باشه که حرفامون یادم میمونه..!!)

یکی از ما3تا (مهلا ) داره یه رمان مینویسه بنظر من عالیه..  وقتی تموم شد با موافقت خودش میزارمش اینجا که بخونید و نظر بدید و اگه به حد معینی ازنظرات مثبت رسید بدیم بره واسه چاپ(موسسه استعداد یابیه.....آکادمی پرورش استعداد رها...!!)

یکی دیگه از ما(مرضیه) هم که یه داستان جدا واسه خودش داره که اگه پایانش خوش بود که انشاا... هست بازم با کسب رضایت کتبی از ایشون براتون تعریف میکنم.

خودمم که..... فعلا داستانی ندارم.

امیدوارم هر روز به تعداد این دوستای خوب و داستان دار!!! اضافه بشه... انگار خیلی صحبت کردم.فکم, ببخشید یعنی انگشتام خسته شد..

فعلا بدرود..



           
یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:, :: 5 بعد از ظهر
raha
درباره وبلاگ


ما پیغام دوستیمان را با دود بهم میرسانیم... نمیدانم آنسو برای تو تکه چوبی هست یا نه... من اینجا جنگلی را به آتش کشیده ام...!!
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان My Life و آدرس kolbekochak.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 20
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 22
بازدید کل : 39789
تعداد مطالب : 64
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1